گروه های اموزشی متوسطه ی منطقه ی 4

ارائه مطالب آموزشی در وبلاگ گروه های آموزشی

ارائه مطالب آموزشی در وبلاگ گروه های آموزشی

چگونه ایده های جدید خلق کنیم

دوشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۲، ۰۵:۲۸ ب.ظ

 

 

 

چگونه ایده های جدید خلق کنیم
سلامت نیوز :" ما نیاز داریم متفاوت فکر کنیم! "   
" نیاز به چند ایده بدیع داریم! "
آیا این پیام ها بارها و بارها در محل کار شما تکرار می شود؟

سازمان ها و ارگان ها در برخورد با چالش های پیچیده و مستمر ، به این نتیجه رسیدند که داشتن تفکر خلاق برای پیشبرد اهداف سازمان ، از اهمیت بسزایی برخوردار است.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از پایگاه اطلاع رسانی روان این مسئله دلیل این امر است که ما در هر زمان نیازمند تولید ایده های جدید و تفکر خلاق هستیم.
در این مطلب سعی بر آن است تا شما را با راهکارهای خلاق تر بودن آشنا کنیم

 

سازمان ها و ارگان ها در برخورد با چالش های پیچیده و مستمر ، به این نتیجه رسیدند که داشتن تفکر خلاق برای پیشبرد اهداف سازمان ، از اهمیت بسزایی برخوردار است.
این مسئله دلیل این امر است که ما در هر زمان نیازمند تولید ایده های جدید و تفکر خلاق هستیم. تقویت تفکر خلاق ما را در تصمیم گیری بهتر و حل مسئله کمک می کند و ما را از بن بستهای زندگی خارج می نماید ، تفکر خلاق نه تنها شخص را قادر می سازد که از تجربیات قبلی خود استفاده نماید و آن را با موفقیتهای تازه ارتباط دهد. بلکه قادر خواهد بود ارتباط بین چیزهایی که قبلاً با هم بی ارتباط بوده اند را پیدا کند که از نظر خود فرد تازه و معنادار می باشد همچنین می تواند از روشهای غیر سنتی برای حل مسئله استفاده کند و فراتر از اطلاعات گام بردارد.


الگوهای فکری را بشکنید:
همه ما گرایش داریم به الگوهای فکری مشخصی بچسبیم. شکستن این الگوهای تفکر به ما کمک می کند ذهن انعطاف پذیری داشته باشیم و به کمک آن بتوانیم ایده های جدید تولید کنیم. در ادامه چند روش برای شکستن الگوهای تفکر به شما معرفی می شود:

فرض ها را به چالش بکشید:
شما برای هر موقعیت گروهی از افکار و فرض های کلیدی دارید. به چالش کشیدن این فرض ها به شما یک دید کلی در مورد دیگر احتمالات موجود می دهد.

مسئله را به شکل دیگری تعریف کنید:
اغلب بیان مسئله به شیوه متفاوت منجر به تولید ایده های متفاوت می شود. برای بازتعریف مسئله از زاوایای متفاوتی موضوع را مورد بررسی قرار دهید.

" چرا ما نیاز داریم این مسئله را حل کنیم؟ "
" اگر ما این مسئله را حل نکنیم چه اتفاقی خواهد افتاد؟ "
" هم اکنون موانع چیست؟ "
این سوالات به شما بینش جدیدی ارائه خواهد داد و کمک خواهد کرد به ایده ها و راه حل های جدیدی دست پیدا کنید.
در اواسط سال 1950 ، کمپانی های کشتی سازی سرمایه زیادی را از دست دادند. آنها به این نتیجه رسیدند که باید بر ساخت کشتی های سریع تر و کارآمدتر تمرکز کنند. اما مشکل هم چنان ادامه داشت. سپس یک مشاور مسئله را به شکل متفاوتی تعریف کرد. او گفت که مشکل این صنعت را باید اینگونه در نظر گرفت: " ما چگونه می توانیم هزینه ها را کاهش دهیم؟ " بیان مسئله جدید ایده های جدیدی تولید کرد. تمام جنبه های کشتیرانی از قبیل ذخیره محموله و زمان باربری در نظر گرفته شد. نتیجه این نگاه متفاوت نتایج بهتر و بیشتر بود.


- وارونه فکر کنید:

اگر احساس می کنید که چیز جدیدی به ذهنتان نمی رسد، موضوع را وارونه کنید. به جای آنکه فکر کنید که چطور می توانید مسئله را حل کنید ، عملیات را بهبود بخشید، محصول را ارتقا دهید ، در نظر بگیرید که چطور می توانید مسئله بسازید، عملیات را بدتر کنید، و محصول را تخریب کنید. حالا ایده هایتان را مرور و آنها را برعکس کنید. حتما راه حلی برای چالش اصلی خواهید یافت




- خودتان را از طریق رسانه های متفاوت گسترش دهید:

ما هوش های چندگانه داریم اما زمانی که با یک چالش مواجه می شویم تمایل داریم که فقط از توانایی استدلال کلامی خود استفاده کنیم. اما نظرتان درباره بیان چالش از طریق دیگر رسانه ها مثل موسیقی، بازی لغات مرتبط و نقاشی چیست؟ در این مرحله به دنبال راه حل نباشید. فقط چالش را ابراز کنید. ابراز متفاوت الگوهای فکری متفاوت خلق خواهد کرد.

 

بی ربط را ربط دهید
به نظر می رسد که بعضی از ایده ها بر اساس شانس رخ داده اند. مثلا نیوتون و سیب یا ارشمیدس در حمام مثال هایی از این اتفاق هستند.
چه اتفاقی می افتد؟ یک عنصر تصادفی ، محرک جدیدی را فراهم می کند و سیگنال های جدیدی به مغز ارسال می کند. شما می توانید با تلاش آگاهانه در ارتباط دادن غیرمرتبط ، روی این دانش سرمایه گذاری کنید.

ه طور فعال در جستجوی محرک از فضاهای غیرمنتظره باشید و در صورت امکان آن را با موقعیت خود ارتباط دهید. برخی از تکنیک ها عبارتند از:


- داده ی تصادفی: یک واژه از واژه نامه انتخاب کنید و ارتباطات جدید بین واژه و مسئله مورد نظرتان را جستجو کنید.
- نقشه ذهنی: یک واژه یا عبارت کلیدی را در وسط یک صفحه یادداشت کنید. سپس هر چیز دیگری که به ذهنتان می آید در اطراف آن با شاخه ها یا فلش ها نشان دهید. سعی کنید ارتباطات جدیدی برقرار کنید.

یک تصویر انتخاب کنید: یک تصویر را بردارید و در نظر بگیرید که چگونه می توانید آن را به موقعیت خود ربط دهید.
چشم انداز خود را تغییر دهید


در طول سال های متمادی هر کدام از ما نوع مشخصی از دیدگاه ها و ایده ها را داشته ایم. اگر شما خواستار ایده های جدید هستید باید چشم انداز خود را تغییر دهید. برای این کار:
- دیدگاه های دیگران را جستجو کنید: از افراد مختلف بپرسید که اگر آنها با این چالش برخورد می کردند چگونه برخورد ی داشتند؟ شما می توانید از نظرات همسر، یک دوست که شغل دیگری دارد، یک کودک 9 ساله، مشتری ها، کارفرماها، یا افرادی از فرهنگ های متفاوت و در واقع هرکسی که ممکن است دید متفاوتی داشته باشد، بهره مند شوید.


- بازی " اگر من ... بودم" را انجام دهید: از خود بپرسید " اگر من ... بودم" چطور با این مسئله برخورد می کردم؟ شما می توانید هرکسی باشید: یک میلیاردر، ببر یا هر کس دیگر.
فقط یادتان باشد که وقتی خودتان را جای دیگری می گذارید باید حالات و ویژگی های او را نیز تقلید کنید تا به خوبی بتوانید مسئله را از دید او بررسی کنید.

- طنز و شوخی:

این عامل عنصر بسیار ضروری خصوصا در جلسات گروهی است.


- محیط را تغییر دهید:

گاهی تغییر موقعیت الگوی ذهنی شما را نیز تغییر می دهد. گاهی اوقات برای فکر کردن فضای خود را تغییر دهید. مثلا برای دقایقی از پشت میزتان بلند شوید و به بالکن یا پشت پنجره بروید.

زمان استراحت قرار دهید:

چرت زدن، پیاده روی، گوش دادن به موسیقی و بازی با کودکان. همه ی این فعالیت ها فضای رسمی تولید ایده را می شکند. ذهن شما نیاز به استراحت دارد و زمانی که تلاش نمی کند اغلب در آن ایده های جدید جرقه زده می شود.

از عوامل کمکی استفاده کنید


کمک کننده ها در واقع فعالیت هایی هستند که به تولید ایده کمک می کنند. آنها یک جو مثبت به وجود می آورند. برخی از این کمک کننده ها عبارتند از:


-
خودتان را باور کنید: باور داشته باشید که خلاق هستید و می توانید ایده های جدید خلق کنید. تقویت مثبت به شما کمک می کند که بهتر عمل کنید.



زمان طلایی آموزش خلاقیت به کودکان
سلامت نیوز : شاید بارها از خود پرسیده باشید که چگونه می توانید آینده درخشانی را برای فرزندتان رقم بزنید؛ با صرف پول و امکانات فراوان یا با ایجاد فرصت تحصیل در بهترین مدارس؟ خوب است بدانید این کارها آینده فرزند شما را تضمین نمی کند زیرا اگر کودک با آموزش های ساده در سن مناسب به توانمندی های مناسب برسد، قادر خواهد بود در آینده فرد موفقی شود. والدین با توجه به نکات مهم تربیتی در دوران کودکی فرزندشان، اولین خشت های موفقیت وی را در آینده می گذارند و او قادر خواهد بود با اعتماد به نفس کافی گام های بعدی را بردارد.در این مطلب به اساسی ترین آموزش های کودکان ۵ تا ۷ سال پرداخته ایم که امیدواریم مورد توجه والدین قرار بگیرد.یکی از مولفه های توسعه در هر کشوری، داشتن نیروی انسانی کارآمد است و بهترین راه تربیت و پرورش نیروی انسانی، سرمایه گذاری در تربیت کودکان است.

ممکن است فردی تحصیلات عالیه داشته باشد و به نظر برسد برای جامعه بسیار مفید است اما اگر خلاقیت نداشته باشد، نقش چندانی در پیشرفت و توسعه کشورش نخواهد داشت. آموزش خلاقیت از دوران کودکی آغاز می شود و پایه آن از ۵ تا ۷ سالگی گذاشته می شود. بنابراین فرد تحصیل کرده ای که در کودکی آموزش خلاقیت ندیده است، همواره دنباله رو باقی می ماند و با وجود تحصیلات عالیه نمی تواند از توانمندی هایش برای توسعه و پیشرفت کشورش استفاده کند.

دکتر شهرام ناصری روان پزشک و مشاور با بیان این مطلب به خراسان می گوید: برای داشتن خلاقیت، آموزش در دوران کودکی اهمیت بسیاری دارد. به بیان دیگر اولین خشت پرورش خلاقیت در کودکی گذاشته می شود. کودک باید بتواند از برخی مواد و وسایل چیزهایی درست کند. به عنوان مثال کودک باید بتواند با لگو خانه بسازد و یاد بگیرد با خمیر، شن و گل بازی کند یا بتواند آن ها را قالب بزند. استفاده از این وسایل را باید والدین به کودک یاد دهند و استفاده از شن و گل هم توصیه می شود زیرا به هماهنگی دست و چشم و خلاقیت کودک کمک زیادی می کند.سپس کودک باید بتواند توضیح دهد چه چیزی ساخته است و به صورت کلامی هدفش را بگوید.

او باید بتواند هرچیزی را با جزئیات آن درست کند به عنوان مثال اگر خمیر را شکل پیتزا درآورده است، خمیر و پنیر و مواد روی آن را هم ساخته باشد، ساختن اشیا و وسایلی که کودک می بیند، یکی از نمودهای خلاقیت در کودکی است. بنابراین اگر می خواهید کودک خلاقی داشته باشید، اجازه دهید با گل، خمیر یا لگو چیزهایی را که می بیند، بسازد.دکتر ناصری با بیان این که یکی دیگر از راه های پرورش خلاقیت در کودکان، نقاشی است، تصریح می کند: وضعیت کودکی که در این سنین نقاشی نمی کند یا علاقه ای به رنگ آمیزی ندارد، جای نگرانی دارد. کودکان معمولاً علاقه زیادی به نقاشی کشیدن دارند و دوست دارند نقاشی هایشان را رنگ کنند.

کودک در این سنین باید بتواند خطوط مثلث و مربع را بکشد و هرچه جزئیات نقاشی اش بیشتر باشد، باهوش تر است.به طور کلی قبل از انجام هر کار خلاقانه ای باید طرح آن کشیده شود.بنابراین نقاشی کودکان را در این سنین باید جدی گرفت و آن ها را به کشیدن نقاشی با جزئیات فراوان تشویق کرد. کودک باید بتواند هدفش را از نقاشی که کشیده است بگویدو آن را تشریح کند. باید کودک حرف هایی را که نمی تواند بگوید با زبان نقاشی بیان کند. نقاشی ساده ترین نوع بازی کودک است و برای فهمیدن درک کودک از محیط اطرافش می توان از نقاشی های نیمه کاره استفاده کرد.

دکتر ناصری با اشاره به این که وانمود کردن یکی دیگر از راه های پرورش خلاقیت در کودکان است، توضیح می دهد: کودک در این سنین باید بتواند نقش های مختلف را بازی کند. معمولاً کودکان از اشیا استفاده می کنند تا وانمود کنند که درحال انجام کاری هستند. بچه های باهوش در این سنین نقش فرد دیگری را به خوبی بازی می کنند و زبان و حرکات بدنی خود را مطابق با آن نقش اجرا می کنند. مثلاً کلاه آتش نشانی روی سر می گذارند و صدای خود را عوض می کنند. بچه باهوش تر در ایفای نقش های فردی با بچه های دیگر مشارکت می کند، مثلاً به دیگران تذکر می دهد که چگونه باید نقش بازی کنند. این دسته از کودکان قدرت رهبری گروه را دارند و می توانند خلاق تر از دیگران باشند.

رسیدن به این مرحله باعث می شود که کودک بتواند مراحل بعدی خلاقیت را بهتر طی کند.باید توجه داشت هرکاری که کودک بخواهد آن را انجام دهد نیاز به توانایی فیزیکی دارد. به عبارت دیگر کودک باید بتواند از دست هایش به خوبی استفاده کند و هوش عملی بالایی داشته باشد.در صورتی که در بیشتر موارد آموزش هایی که به کودکان می دهیم،عملی نیست و این باعث می شود کودک نتواند از توانمندی های فیزیکی اش به نحو احسن استفاده کند. باید به کودک کمک کرد که بتواند هماهنگی عضلانی - عصبی پیدا کند. کودک در این سن باید بتواند از پله های سرسره به تنهایی بالا برود و با تمرین به مهارت برسد. اگر کودکی این کارها را به تنهایی انجام ندهد، عضلات وی به هماهنگی نمی رسد. کودک باید بتواند بدون استفاده از نرده از پله ها بالا برود، هنگام راه رفتن، کاری هم انجام دهد و در نهایت حرکات پیچیده را انجام دهد. او باید از تمام قدرت دستش استفاده کند، پیچ و مهره را باز و بسته کند و با اسباب بازی های چند قسمتی بازی کند یعنی آن را ببندد و دوباره باز کند.

 بستن بند کفش و بستن دکمه هم به هماهنگی دست ها نیاز دارد و کودکی که می تواند این کارها را انجام دهد یعنی هوش عملی بالایی دارد.دقت و توجه لازم والدین به همین مسائل که به نظر ساده می آید، باعث می شود یک کودک، خلاق و باهوش عملی خوب تربیت شود و در مقابل بی توجهی به این مسائل کودک را به فردی دنباله رو و فاقد هوش عملی تبدیل می کند.نکته این جاست که هر کودکی باید به توانمندی های مرتبط به سن خود برسد و این امر به توجه و آگاهی والدین و مربیان مهدکودک نیاز دارد.والدین باید بدانند هر رفتاری که با کودک خود دارند، ارتباط مستقیمی با آینده وی دارد. والدینی که وسواس زیادی روی کودک خود دارند، اغلب بچه های دست و پا چلفتی تربیت می کنند زیرا به وی اجازه تجربه کردن در زندگی نداده اند. بنابراین کودک اراده و قدرت تصمیم گیری ندارد و در بزرگسالی نیز دنباله رو خواهد بود.

خلاقیت 'بخشی از دیوانگی است'
سلامت نیوز : نا بر نتایج پژوهشی که بر روی یک میلیون نفر در جهان صورت گرفته، خلاقیت بخشی از بیماری‌های روانی است که به ویژه نویسندگان مستعد آنند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از بی بی سی ؛ بر اساس پژوهشی که موسسه سوئدی کارولینسکا انجام داده، نویسندگان معمولا بیشتر از سایرین در معرض ابتلا به اختلالات روانی چون اضطراب، اختلال دو قطبی (شیدایی - افسردگی)، اسکیزوفرنیا و وابستگی به مواد اعتیادآور هستند.احتمال خودکشی در میان نویسندگان تقریبا دو برابر مردم عادی است.

پس از نویسندگان، رقصنده‌ها و عکاس‌ها در رتبه بعدی ابتلا به اختلال دو قطبی (شیدایی - افسردگی) قرار دارند.با این حال، اگر افراد فعال در مشاغل خلاق را به صورت یک گروه فرض کنیم، آنها نسبت به گروه‌های دیگر جامعه در میزان ابتلا به اختلالات روانپزشکی تفاوت چشمگیری ندارند.اگرچه بنابر نتایج تحقیقی که در ژورنال پژوهش‌های روانپزشکی منتشر شده احتمال آنکه این گروه از افراد به بیماریهایی چون بی اشتهایی مزمن و اوتیسم مبتلا شوند بیشتر از دیگران است.

دکتر سایمون کیاگا سرپرست این تیم تحقیقاتی می گوید که یافته های جدید می توانند نحوه نگرش به این بیماریها را تغییر دهند و به تشخیص نشانه های چنین بیماریهایی کمک کنند.برای مثال، در خود فرورفتگی و علایق خاص یک بیمار اوتیسم یا کسی که با تکانش شیدایی (Manic Drive) ناشی از اختلال دو قطبی (شیدایی - افسردگی) مواجه شده، می تواند برای تمرکز بر خلق یک اثر یا ممارست لازم برای آفرینش یک اثر هنری ضروری تلقی شود.

به طور مشابهی ممکن است آنچه افکار پریشان و بدون قاعده در بیماران اسکیزوفرنیک نامیده می شود، در حقیقت همان جرقه های اصلی شکل دهنده یک شاهکار هنری باشد.دکتر کیاگا می گوید: "اگر بتوان به نشانگان و خلق و خوی ویژه یک بیمار روانی از نظرگاه سودمندی آنها نگریست، آنوقت رویکردی جدیدی به درمان پدید خواهد آمد. در این صورت، بیمار و درمانگر باید بر سر آنچه قرار است 'درمان' شود و بهایی که در این راه باید پرداخت شود به توافق برسند."

به گفته او رویکردهای فعلی به بیماریهای روانی معمولا به این اختلالاتT سیاه و سفید نگاه می کنند و بر اساس چنین دیدگاهی درمان عبارت است از حذف امراض و نشانگان بیماری.بتث مورفی، رئیس بخش اطلاعات مرکز تحقیقاتی مایند (Mind) هم می گوید ویژگی های شخصیتی کسانی که اختلال دوقطبی (شیدایی – افسردگی) دارند می تواند به آنها در انتخاب شغلی که در آن شانس موفقیت بیشتری دارند کمک کند.

با این حال بتث مورفی می گوید که نباید همه کسانی که به اختلالات روانشناختی مبتلا هستند را نوابغ خلاقی که با مشکلات روحی - روانی دست و پنجه نرم می کنند تصور کرد.به گفته این پژوهشگر آنچه اهمیت دارد این است که درمانگران و مراکز درمانی اطمینان یابند اطلاعات و خدماتی که شایسته مراجعان است به آنها ارایه دهند.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۱۹

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی