گروه های اموزشی متوسطه ی منطقه ی 4

ارائه مطالب آموزشی در وبلاگ گروه های آموزشی

ارائه مطالب آموزشی در وبلاگ گروه های آموزشی

تأثیر ورود اسلام بر تکوین هویت ایرانی – اسلامی

شنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۳۱ ب.ظ

چکیده:

مفهوم هویت ملی در درجه نخست با ایده یگانه بودن ملت واحساس تعلق به یک جامعه تاریخی پیوند

می خورد و بر اساس مرزبندی های جغرافیایی و تشکیل جامعه سیاسی شکل میگیرد . واز این نظر ایران

دارای هویتی چند هزار ساله می باشد.

پس از ورود اسلام به ایران و پذیرش اسلام توسط فطرت پاک ایرانیان به تدریج دارای هویت ایرانی اسلامی

گردید. مفهوم هویت ایرانی در دوره ساسانی ابداع  و در دوه صفویه تولدی دیگر یافت. و در عصر جدید به

صورت هویت ملی ایرانی متجلی گردید. البته از آنجا که در دین مبین اسلام محبت از برتری تقوا و امت

اسلامی به میان می آید ، نگرش جدید حاصل آمده که در آن از ملت به مفهوم امت می رسیم یکی از اهداف اصلی مقاله تاثیر ورود اسلام بر تکوین هویت ایرانی اسلامی می باشد .

کلید واژه ها : هویت ملی_ مولفه های هویتی _ هویت ایرانی _ ماهیت وجوهره هویت دینی  

 

 

مقدمه :

در اکثر جوامع ، دین نقش برجسته ای در شکل دادن به هویت جمعی دارد و خود یکی از عوامل و منابع

هویت به شمار می اید . برای جامعه ایرانی نیز هویت اسلامی از منابع مهم هویت محسوب می شود .

با نگاهی به مولفه های جامعه کنونی ایران در خواهیم یافت . که هویت ایرانی هویتی چند پایه (ملی،

اسلامی ،غربی ) می باشد. که اسلام و اداب و مناسک مربوط به ان را می توان در جزیی ترین موارد

فرهنگی ایرانیان دریافت. با توجه به جایگاه و نسبت هویت مذهبی با هویت ایرانی و نیز جایگاه و اهمیت

نقش دین در میان ایرانیان در این مقاله سعی بر آن داشتیم تا تاثیر اسلام بر شکل گیری هویت ملی اسلامی

ایران را بررسی نماییم.

سوالها : ورود اسلام چه تاثیری بر تکوین هویت ایرانی داشته است ؟

سوالهای فرعی : هویت ملی چیست و شاخص های ان کدامند ؟ مفهوم تاریخی هویت ایرانی از چه

زمانی به وجود امد وچه روندی را طی کرده است ؟ ماهیت وجوهره دین در ایران چگونه بوده است؟

ورود اسلام چه تاثیری بر تکوین هویت ایرانی اسلامی داشته است ؟ عوامل و زمینه های تکوین هویت اسلامی در عصر معاصر کدامند ؟

روش مقاله:

در این مقاله سعی شده است ازطریق روش توصیفی -تحلیلی ، استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی

به این سوالات پاسخ داده شود .

 

 

 

مبنای تاریخی تکوین هویت ایرانی اسلامی

 

هویت ملی :

هویت ملی به مثابه ی احساسی است که از دورن می زاید ودر کشاکش تصور (ما) از دیگران شکل

می گیرد . هویت ملی هنگامی پدید آمد که ملت به معنای امروزی آن شکل گرفت.و این حداکثر به دو قرن

پیش باز می گردد. اما در کشوری باستانی مانند ایران با پیشنه دیرین تمدنی به طبع اگر ( هویت ملی

ایرانی ) معنا و مفهوم نداشته، نوعی احساس ( هویت ایرانی ) موجود بود . مفهوم اساسی در هویت

ملی ( احساس تعلق به یک ملت ) است .در واقع مردم می خواهند بخشی از ملت خودشان باشند و به

آن وسیله شناسایی شوند . (thompson2001) مفهوم هویت ملی در درجه نخست با ایده یگانه بودن

ملت و احساس تعلق به یک جامعه تاریخی به خصوص پیوند می خورد . هویت های ملی بر اساس

مرزبندی های جغرافیایی و تشکیل جامعه سیاسی شکل میگیرند . نفس وجود احساس هویت ملی به

شخص اجازه می دهد که مکان جغرافیای در جهان پیرامونش برای خود داشته و از لحاظ تاریخی خود را

به یک هویت جمعی سرزمینی مربوط کند. میلیر معتقد است افراد یک ملت با توجه به مناسبات ویژه ای

که بین آنان وجود دراد به یکدیگر گره می خورند.

تجربه ذهنی جهانی و باور مردم به اینکه عضوی از یک ملت هستند و اهمیت عنصر اگاهی در ایجاد

تصویری از ملت به عنوان یک کلیت واحد، اجزای این ذهنیت روایتی را می سازند .این تصویر سازی

ذهنی به صورت جمعی صورت می گیرد. و به دوره زمانی خاصی محدود نمی شود بلکه تداوم تاریخی

دارد . عوامل گوناگون نمادین ، ارزشی ، سرزمینی اسطوره ای  و زبان در ایجاد حس هویت ملی نقش دارند .

به این اعتبار ملت یک مفهوم قومی _ فرهنگی پیدا میکند . و با میل انسانها با عضویت در یک گروه و پیوستن

 

 

به هویتهای نوع دوم و فوق فردی ارتباط نزدیکی دارد در مورد برخی جوامع این میل بسیار ریشه دار است وسابقه گاه چندین هزار ساله دارد .هویت ملی برخاسته روایتهای سازه گرایانه (constr uctiristic) است .در چار چوب هویت ملی، از پی رنگ سلسله ای از رویدادهای تاریخی به هم متصل می شوند و پیوستاری را ایجاد می کنند. این روایت توسط مردی از نسلهای مختلفی تفسیر و مدام بازسازی می شوند .

البته از این عبارتها روشن می شود که از یکه سو نباید ملتها را اموری طبیعی تصور کرد و انها را با ارگانیسمهای زنده مقایسه کرد و به دنبال ریشه های زیستی و یا شبه زیستسی برای منشا انها بود .زیرا ملتها جنبه اعتباری دارند.   

از سوی دیگر نمیتوان ملت ها را صرفا زاییده شرایط و مقتضیات دوره مدرن قلمداد کرد و انها را پدیده ای نوین دانست  زیرا این کلیتهای سرزمینی ریشه های قدیمی دارند . شاید بهتر باشد که راه میانه یا سومی را بر گزید وبرای تبین پدیده ملت عوامل شکل گیری هویتها را سنجید .

از عمر برخی از کشورها بیش از 4000 هزار سال میگذرد و وضعیت انها با کشوری تازه تاسیس که با قطعنامه های سازمان ملل متحد یک روزه پا به عرصه حیات گذارده اند ، کاملا فرق میکند اگر چه از دیدگاه حقوق بین الملل هر دو گروه ملت-دولت محسوب می شوند واز موقعیتی یکسان در عرصه روابط بین الملل بر خوردار می باشند . با این حال از لحاظ فرهنگی و تاریخی نمی توان با آنها یکسان برخورد کرد .

در کنار آن به طور کلی نظام خاطره و تاریخ بعد از سرزمین وهمراه با زبان مهمترین عناصر مشترک ملت را تشکیل می دهند . البته تاریخ تداوم دارد و روند صعود و افول ملتها را باید در بستر تاریخی ان بررسی کرد .

ملتها باید با به یاد اوردن خاطرات تاریخی تداوم یابند و در ان هویتشان بر اساس روایتهایی ساخته شود که به وسیله خاطره برانگیخته شوند .

کمتر ملتی را در جهان می توان سراغ داشت که به اندازه ایرانیان دارای چنین نقاط بر انگیزاننده خاطره باشند. کشور ایران از گذشته دور در چها راه  حوادث قرار داشته است وحوادث تلخ و شیرین بسیاری را دیده است  . این سر گذشت پیامدهای خواسته و نا خواسته فراوان دارد .

این روایت وخود اگاهی مربوط به ان عامل پایداری هویت ملی و یکی از منابع عمده بقای این ملت محسوب می شود .

شاخص های هویت ملی:

دیوید میلر با تمایز گذاشتن میان هویت ملی از دیگر هویتها وانچه یک اجتماع خاص را به عنوان یک ملت تعریف میکند ،

تاکید دارد که باید درصدد فهم ملیت از درون بود . ازدیگاه دیوید میلر ملیت دارای پنج بعد ذیل است :

الف ) باورهای مشترک : باور به اینکه افراد در ویژگیهای مناسبی سهیم هستند که شفاف اند واعضا یک ملت را به همدیگر متصل می کند . این معنی وجود خواستی مشترک برای تداوم زندگی مشترک است  . زمانی که من خودم را متعلق به یک ملت خواص می دانم ، تلویحا می پذیرم که با هم ملیتی هایم باور مشترک وتهدات متقابل دارم . موجودیت اجتماع ملی بستگی به شناسایی متقابل دارد .

ب) مکان جغرافیای مشترک : پیوند یک گروه از مردم با مکان جغرافیایی خاص است . یک ملت باید واجد یک زادگاه باشد

این عنصر سرزمینی ارتباط بین ملتها و دولتها را پدید می اورد .

ج) تداوم تاریخی : اجتماع ملی هویتی است که تداوم تاریخی را تجسم می بخشد و به ویژه پیروزی ها و شکست های تاریخی اجتماعی ملی که مجموعه ای از تعهدها ووظیفه ها را به دنبال می اورد.  ملت،  اجتماعی با امتداد نسلها است.

د)فرهنگ عمومی مشترک : هویت ملی مستلزم شراکت افراد سهیم در برخی موارد است یعنی مجموعه ای از ویژگی هایی که اغلب به عنوان یک منش ملی یا فرهنگ عمومی مشترک شناخته می شوند .  فرهنگ عمومی مشترک یک نیاز ضروری برای هویت ملی یکدست و فراگیر است . منش ملی شامل مجموعه ای از خصوصیات است که هر فرد که به ملتی تعلق دارد ، باید به یک میزان ان را ابراز کند . هویت ملی می تواند غیر شفاف باشد ، اما باید نفوذ فراگیر در رفتار مردم داشته باشد .

هر مردمی که زادگاه خاص خودشان را دارند  باید به درستی احساس دلبستگی خاصی به ان داشته باشند و باور کنند ملت در خور تمامیت و وفاداری است، وخدمت به آن فضیلت می باشد. باورها از طریق ارتباطات وکالاهای فرهنگی منتقل می شوند.

ه) هویت فعال: ملتها اجتماعاتی هستند که با یکدیگر عمل میکنند ،تصمیم می گیرند و به نتیجه میرسند .

از نطر اریک هایز باوم ، مولفه ملت به عنوان پدیده ای نوظهور شامل زبان ملی ، حکومت یا پیکره ملی ، سرزمین

هویت فرهنگی واحد و فرهنگ مشترک است .

مسعود چلپی عناصر مهم در تعریف هویت ملی را به شرح ذیل ارائه کرده است :

الف) پایبندی ملی (عام): اعتقاد و دلبستگی با هنجارها وارزشها ی چهارگانه هویت ملی وارزش های ودینی جامعه .

ب) مشارکت وتعهد دو عامل ملی در جهت تثبیت ارزشها وهنجارهای چهارگانه هویت ملی .

زمینه های تاریخی پیدایش هویت اسلامی - ایرانی

1-1   مبنای تاریخی مفهوم هویت ایرانی

مفهوم تاریخی هویت ایرانی در معنای یکپارچه سیاسی قوی و دینی وزمانی و مکانی ان در دولت ساسانی پدیدار می شود.

دولت متمرکز، آیین رسمی زرتشتی، اسطوره های دینی و قومی در باره افرینش وتاریخ و جایگاه جغرافیای ایران پایه های هویت ایرانی را تشکیل می دادند. با نگاهی بر تاریخ گذشته سرزمین ایران وبه نگاهی به مولفه های هویتی جامعه کنونی ان در خواهیم یافت که هویت ایرانی هویت چند پایه است و بر عواملی چون سرزمین مشترک، تاریخ مشترک، ادبیات مشترک، دین مشترک، آداب و منش مشترک استوار است . هر ایرانی که در یک عامل از عوامل بالا با ایرانی دیگر شریک نباشد در دیگر عوامل با او و دیگر ایرانیان شریک است .

اگر چه هویت فرهنگی یک جامعه مدیون تمامی اجزا و عناصر موجود در فرهنگ ان جامعه است ، اما نمی توان انکار کرد که این هویت بخشی در برخی از عناصر یک فرهنگ حضور قویتری دارند.در واقع عناصری از فرهنگ در سطح مقطعی از زمان به عنوان نمادهای هویت یک ملت متجلی شده و خود را عیان می سازد.

مفهوم تاریخی (هویت ایرانی ) که در دوره ساسانیان ابداع شده بود، در دوران اسلامی با نشیب و فرازهایی پایدار ماند، در عصر صفوی تولدی دیگر یافت ودر عصر جدید به صورت هویت ملی ایرانی متجلی گردید .

2-1 ماهیت وجوهره هویت دینی در ایران

اکنون لازم است مشخص سازیم هنگامی که از هویت دینی ایرانیان به عنوان یکی از ابعاد هویت ایرانی سخن می گوییم چه منظوری داریم وجوهره و ذات هویت دینی ایرانیان چیست ؟

یکی ار معیارهای مهم برای فهم و درک هویت دینی ایرانیان ، توجه به محتوا ، مضمامین مهم و  مطرح و رایج در میان ایرانیان است . نگارنده جوهره هویت دینی ایرانیان را مشتمل بر عناصر و ویژگی های ذاتی ذیل می داند

1- پذیرش وجود خدای یگانه و اعتقاد به مبدا و معاد در تمام ادیان ایرانی .

2- اندیشه فره ایزدی در روح ایرانی، بدان معنی که در روح ایرانی آریایی ، دین ودولت به هم میرسند وبه وحدت دست میابند .

3- تحت تاثیر اندیشه فره مذهبی ، ادغام دین وسیاست یکی از مبانی اصلی هویت دینی در ایران به شمار می آید و یکی از رگه های برجسته ایرانیان در طول تاریخ بوده است . در توضیح بیشتر باید گفت گستره دخالت وحضور دین وگرایشهای دینی در هویت ایرانی بسیار گسترده بوده و ایرانیان دین را به عنوان یک عنصر مهم در تمام ابعاد اجتماعی خود و نیز رفتار فردی وارد نموده اند .

4- بازگشت مستمر به عناصر جوهری در هنگام برخورد با فرهنگ وتمدنها و ادیان جدید، وباز تولید مجدد دین در عرصه زندگی فردی وجمعی که در ایده هایی مثل بازگشت به خویشتن نمود یافته است .

5-  تمایل جدی ایرانیان به حفظ شاکله و بن مایه های هویت دینی وتلاش برای تقویت وتوسعه عناصر زندگی دینی خود از طریق تولید انواع ترکیبهای تازه. این امر که به منزله تداوم تاریخی عنصردین در فرهنگ وهویت ایرانی می باشد ،در تمامی دوره های تاریخی عنصر دین در فرهنگ و هویت ایرانی می باشد ،در تمامی دوره های تاریخی قابل مشاهده است.

ایرانیان در هر مقطع زمانی ودر هر عرصه یا زمینه ایی در صدد حفظ روح مذهبی خود بوده وضمن تقویت ان را توسعه داده اند . این امر به ویزه در دوره اسلامی قابل شناسایی است ،چرا که بر خلاف تصور اولیه ، نحوه برخورد ایرانیان با اسلام و نیز نحوه تعامل وشیوه گزینش ایرانیان از اسلام (مخصوصا انتخاب تشیع ) نشان دهنده تلاش ایرانیان برای حفظ هویت دینی خود که در کانون هویت ایراینی قرار دارد میباشد .

در حقیقت این نحوه تعامل با فرهنگ اسلامی حاکی از قوت دینی ایرانیان بوده و آنها را به سمت ترکیب گرایی مستمر دینی کشانده است .

تولید انواع تلفیق های رهگشا وسازنده که همگی نشان از تداوم و دیرینگی هویت دینی در نزد ایرانیان دارد باعث ایجاد متعددی از جمله موارد ذیل شده است :

1-5 حفظ وگسترش عناصر اخلاقی دین زرتشت در دوران اسلامی ، مانند اسا (به مفهوم راستی و پاکی ) دارای معانی همچون راستی و درستی، پاکی، پرهیزکاری، ازخودگذشتگی ، فداکاری، شهامت و جوانمردی، داد و انصاف، میانه روی واعتدال، نظم و انضباط وکلیه صفات نیک انسان می باشد . همچنین اصول اعتقادی زرتشت شامل توحید مطلق و ایمان به هستی بخش دانا، جاودانگی روح، بهشت و دوزخ ( صفی زاده ، 55-52 :1384  نیز خاکزاد :390) پر واضح است که این اخلاقیات و اعتقادات با دین اسلام هماهنگ بوده وحفظ شده است .

2-5 - حفظ آیین ها، جشن ها ، اعیاد و مشخصا عید نوروز، یلدا وحتی چهارشنبه سوری به عنوان مراسم مذهبی زرتشتی در دوران اسلامی ( بیات ، 1384: 646 – 613 و نبئی 118:1384) همانگونه که میدانیم ، نوروزها بعدا رنگ اسلامی و شیعی یافته ونزد ائمه اطهار، از جمله امام صادق و علمای برجسته ای چون ابن شهر اشوب  و علامه محمد باقر مجلسی تجلیل شده است .

3-5- حفظ گاه شمارهای ایرانی وتقویم اوستایی این تقویم ماهیت دینی و مذهبی دارد که پس از ورود اسلام کماکان مبنای محاسبه قرار گرفت : با این تقاوت که یک مبنای مذهبی دیگر یعنی هجرت حضرت رسول اکرم (ص) به ان افزوده شده (نبئئ ، 119:1384) درواقع، بعضی بر آنند که نوروز سمبل فرهنگی مذهب مقدس تشیع است (همان :144) .

4-5 - حفظ اعتقاد دینی ایرانیان به منجی عالم بشریت درایین زرتشتی و ظهور مجدد ان دراندیشه تشیع که یکی از ارکان ان انتظار مهدویت به ظهور قائم آل محمد است .

5-5 - انواع تعاملات واندیشه های ایرانیان، که درصدد تلفیق هویت دین باستانی با هویت اسلامی بوده اند وموجب تولید مفاهیمی مثل (تعقل وحیانی ) شده است. زیرا فرهنگ ایرانی، فرهنگی عدالت خواه وخود ورز بود (هادوی تهرانی 20:1384) و یا انواع زایشهای فکری که ماهیتا تلفیقی از اندیشه های مذهبی ایران باستان و اندیشه های اسلامی بودند .

1- پیوند بین ادب و فرهنگ ایرانی با اسلام به ویژه درحضور پر رنگ آموزه های عاشورایی در ادب فارسی قابل مشاهده است (کازرونی :590)

2- بقاء تفکرات عرفانی ما قبل اسلام - به ویژه (دردین مانوی) پس از اسلام در ایران و نیز تاثیر جدی عرفان اسلامی در فرهنگ ایران (حنایی 509:1384) .

3- حضور معماری مذهبی دوره باستانی در دوره اسلامی ، از نظر فنی، شالوده معماری مساجد در ایران پس از اسلام، متکی و مبتنی بر معماری اتشکده های زرتشتی از یک سو و معماری مساجد که برای نخستین بار توسط رسول گرامی اسلام محمد (ص) در عربستان بنا شده ، از سوی دیگر بوده است. این مساجد دارای گنبدهایی بوده که در دوران اشکانی در ایران  نیز وجود داشته است، و مناره هایی که از برجای آتش ساسانی الهام گرفته شده و اینک به عنوان ماذنه استفاده می شدند. تفاوتهای معماری اسلامی با معماری ایران پیش از اسلام چندان چشمگیر نبود و مقرنس ها، پیچ های تزئینی ، طرحهای ایسبک یا همان اسلیمی، خط یا کتیبه ها، گچ بری ها وکاش کاری ها همگی عناصر معماری هستند که ریشه در معماری پر سابقه ایرانی حتی در دوران ایلامی ها و هخامنش ها دارند (لباف خانیکی ، 137-127 1384) .

4- گرایش به سمت تلفیق پدیده ها و فرایند های جدید با دین، به نحوی که دین بتواند کماکان در صحنه اجتماعی و فردی به حیات خود ادامه دهد . سابقه این تلاش ها در نزد حکما ، فلاسفه وعرفا ( ابن سینا ، فارابی ، سهروردی )  ودانشمندان ایرانی را تا مقطع کنونی نیز می توان یافت. توجه به تعاملات میان علم و دین ، دین دموکراسی ، دین و تجدد و دین و ملیت همگی نشان از دغدغه های جدی ایرانیان برای حفظ انچه مربوط به دین است (مثل اعیاد  مذهبی ، عزاداری ها و مساجد و روحانیت ،تعطیلات مذهبی ) نیز مؤید قوت هویت دینی نزد ایرانیان است .

خلاصه کلام انکه هویت دینی در نزد ایرانیان درهمه وجوه آن، اعم از هویت اسلامی (در سطح جهان اسلام وایران ) هویت مذهبی فرا ملی (در سطح شیعیان جهان ) هویت مذهبی (در سطح شیعیان ایرانی ) و نیز هویتهای چهار گانه ایدئولژیک، فقهی، اخلاقی ، و معنوی گرا در نزد ایرانیان مهم و با اولویتهای فراوان می باشد و جایگاه برجسته ای در کلیت هویت ایرانی و خودشناسی شهروندان ایرانی داشته و دارد . این امر در خصوص پیروان سایر مذاهب موجود در ایران (اعم از مسلمانان اهل سنت وسایر ادیان الهی ) نیز قابل مشاهده است .

5-1 هویت تاریخی پیش از اسلام در ایران

به نظر بسیاری از نویسندگان ، دینداری و دین مداری یکی از عناصر ذاتی و اصلی هویت ایرانی در طول تاریخ به شمار می اید . به نحوی که امکان تفکیک ان از سرزمین ، فرهنگ و سایر عناصر هویت ایرانیان وجود ندارد . به تعبیری دیگر و همان طوری که اسلامی ندوشن تاکید کرده است ، یکی از عناصر اصلی تداوم تاریخی ایران ، دین مداری مردم ان بوده است. اسلامی ندوشن یکی از عناصر اصلی فرهنگ و هویت ایرانیان قبل از اسلام را اعتقاد به یک پروردگار ناپیدا میداند  . ایرانیها هرگز دو گانه پرست نبوده اند وانسان ایرانی همواره پیوندی میان خود و اسمان قائل بوده است. به نظر وی، این اعتقاد به یگانه  ناپیدا بودن پروردگار،زمینه طرح گرایشهای عرفانی را همواره و حتی بعد از ورود اسلام به دنبال داشته است .

اگرچه هویت فرهنگی یک جامعه  مدیون تمامی اجزاء وعناصر موجود در فرهنگ ان جامعه است اما نمی توان انکار کرد که این هویت بخشی در برخی از عناصر یک فرهنگ حضور قویتری دارند . در واقع عناصری از فرهنگ در سطح مقطعی از زمان به عنوان نمادهای نهادهای هویت یک ملت متجلی شده وخود را عیان می سازد (طرح تدوین برنامه ایران 3:1375،1400)

اقوام آریایی پس از مهاجرت به فلات ایران در هزاره  نخست پیش از میلاد در مناطق شمالی آسیای میانه و نقاط شمال شرق ایران می زیستند . شواهد و مدارک معتبر نشان می دهد این مردم با فرهنگ وتمدنهای متعدد (چینی ، هندی ویونانی ) در داد و ستد مختلف بوده اند . اما تمدنها و فرهنگ های همسایه به ایران نتوانستند تاثیر ماندگاری بر نهاد دین و فرهنگ ایران بگذارند .

بنیانگذار دین باستانی ایرانیان، زرتشت در نخستین هزاره پیش از میلاد ،در همین منطقه مردم را به پذیرش دین خود فرا خواند و ادعا می شود که سروده های اوستا با سرود مذهبی آریاییان هند همانندی فراوانی دارد . بنابراین زادگاه زرتشت پیامبر باستانی ایران، شمال شرق ایران بوده است ( ثلاثی، همان 309 )

دین زرتشت پس از هزار سال دگرگونی وتحول توسط شاهان هخامنشی پذیرفته و به رسمیت شناخته شد (ثلاثی :322).

شواهد نشان می دهد ایرانیان غربی و جنوبی فلات ایران با فرهنگ و دین مردم شرق ایران آشنا بوده اند . هرچند شاهان ایرانی،  آیین زرتشت را به عنوان دین رسمی شاهنشاهیشان پذیرفته بودند (ص225) بعدها و بر حسب ضرورت اداره امپراطوری جهانی ( تنوع اقوام از لحاظ قومی و فرهنگی )، پادشاهان هخامنشی به باور داشته ها وخدایان اقوام دیگر احترام گذاشته و نوعی تکثر گرایی مذهبی را پذیرفتند (همان :325) .

از زمان اردشیر دوم نوعی نشان مذهبی – زرتشتی که در راس آن اهورامزدا و در دو سر قاعده ان ایزدان مهر و ناهید قرار می گرفتند به صورت دین رسمی در آمد . با این حال کماکان اصل آزادی مذهبی رعایت می شد . فرامانروایان اشکانی همچنان زرتشتی ماندند .دین زرتشت در زمان شاپور دوم در میان سده چهارم میلادی در ایران رسمیت یافت.

 قابل ذکر است که در همین مقطع تعالیم مانوی و مسیحی نیز درایران رایج بودند مانی که در اوایل دوره ساسانی تعالیم خود را آشکار ساخت، یکی از تلفیق گرایان و ترکیب کنندگان بزرگ مفاهیم و اندیشه های مذهبی دوران خود بود وعناصری از زرتشتی گری، بوداگری، مسیحیت، هندوئیسم دران وجود داشت. وی مدعی بود دین او تکمیل کننده ادیان دیگر است . دین مانی نیز به سرعت گسترده شد. رشد سریع دین مانوی باعث قتل اوشد (همان :236)

یاداوری این نکته لازم است که بعدها مانویان در سده های نخستین دوره اسلامی،مجددا در صحنه ادب و سیاست حضور پیدا کردند و بعضی معتقدند قرامط همان مانویان بودند. علاوه بر مسیحیت و یهودیت از میان ادیان بزرگ حاضر در تاریخ ایران باید به بودا نیز اشاره کرد که در زمان اشکانیان گسترده شد (:337)

 

6-1 نحوه ورود اسلام به ایران باستان

در واقع حمله عربهای مسلمان به ایران نقطه پایان مقاومت تاریخی ایران در برابر ادیان غیر ایرانی بود (حسین بکائی 1385:9) در حقیقت تصمیم جمعی ایرانیان در قبول دین اسلام ، به نظر بسیاری از مورخان ، شگفت انگیز است. و آن را به عللی جان ترسی و مصلحت اندیشی ایرانیان، حقانیت رسالت پیغمبر و بطلان آموزه های زرتشت و در نهایت همشکلی و هماهنگی بستر فرهنگی ایران (یا همان روح ذات ایرانی)، با مفاهیم فرهنگ اسلام ارتباط می دهند .

هان ثلاثی نیز پس از مرور نظریه های مطرح در باب علت پذیرش اسلام توسط ایرانیان ، معتقد است عامل موثر در این زمینه زور شمشیر نبود . چون که اسلام وحکومت های اسلامی به ایرانیان اجازه آزادی پرستش دینشان را دادند و آتشکده ها و آیین های زرتشتی حتی در سده هفتم هجری نیز بر قرار بوده است وتا سده سوم هجری بسیاری از مردم روستا های ایران زرتشتی بودند و تنها مردم ساکن شهرها مسلمان شده بودند (ثلاثی : 2-352 به نقل از ریچارد مزای 157:1375)

در واقع ایرانیان زرتشتی دست به یک انتخاب و نه اجبار، زدند چون دین اسلام با فرهنگ آنان سازگاری داشت ونشانه آن نیز این است که ایرانی های زرتشتی، موبدان و روحانیون، تحت فشار و آزار خلفا و پیشوایان اسلامی نبودند و حتی در دوران خلافت عباسی تا آل بویه نقش برجسته ای در ایران ایفا میکردند واین همه به دلیل پذیرش قلبی دین اسلام و ماهیت خاص این دین بوده است . شاهد مثال دیگر اینکه مردم شرق و شمال شرق ایران با آنکه نیرو و توانایی مقابله با اعراب فاتح را داشتند ولی راه سازش و مصالحه با فاتحان رابرگزیدند . (ثلاثی:359)

درست به همین دلیل با خروج اعراب از ایران وکاسته شدن قدرت اعراب ، ایرانیان بر خلاف اسپانیا ،شمال افریقا و سیسیل مسلمان ماندند (بکایی،همان)

نکته و مثال دیگر انکه بر حسب اطلاعات تاریخی به ویژه تاریخ کمبریج (جلد4) اسلام آوردن ایرانیان روندی تدریجی داشت واز شهرها شروع شد وچندین سده طول کشید تا اکثریت اقوام ایرانی مسلمان شدند (تاریخ ایران کمبریج جلد 265:4،1362،4)

7-1 مفهوم ایرانی در دوره اسلام

حمله اعراب به ایران و فرو پاشی ساسانیان وبر امدن اسلام پایه های همبسته سیاسی ودینی هویت ایرانی را سست میکند ویکپارچگی ان را بر هم می زند .حکومت جهانی اسلام جای حکومت ایرانی را میگیرد ودین جهانی اسلام ، در طول سه قرن جایگزین دین ایرانی زرتشتی میشود .ایرانشهر یا قلمروپادشاهان ایران نیز فرو میریزد . کشور ایران حدود نه قرن یعنی تا زمان فراز امدن صفویه ، از وحدت سیاسی وقومی محروم می ماند . در دو قرن نخستین اسلامی ،سرزمین ایران زیر فرمان خلافت بزرگ اسلامی است ووالیان وحکام ان از مدینه وکوفه دمشق وبغداد منصوب می شوند .

پس از تجزیه خلافت عباسی از قرن سوم نیز حکام مستقل محلی سر بر می اوردند که ربطی به دولت سراسری ندارند. استقرار دولتهای بزرگ سلجوقی و ایلخانان مغول و تیموریان و ترکمنان آق قویونلو نیز حاکی از تسلط سیاسی آن طوایف بر سرزمین ایران است و نه دال بر تاسیس حکومت فراگیر و وحدت سرزمین ایران . با این همه در این دوران فترت سیاسی و ملی ، چند چیز بر جای می ماند یکی اقوام ایرانی است که به عنوان عجم در برابر اعراب و تاجیک در برابر ترک شناسایی می شود و هویت خاصی برای ایرانیان معین می کند دیگر سرزمین ایران است که در مفهوم جغرافیایی ان به عنوان میانه جهان تداوم پیدا میکند دیگر اسطوره های افرینش انسان و پیدایش اقوام ایرانی است که با افسانه های اسلامی درهم می امیزد و پایدار می ماند وبرای تداوم هویت ایرانی مدد می رساند و از همه بالاتر و درخشانتر شکوفایی زبان دری است که حامل و نگهبان فرهنگ پربار هویت ایرانی می شود .

تسلط اعراب بر تمدن ساسانی ها باعث یه وجود امدن تحولاتی گردید . نخست انکه جامعه بسته ساسانی و نظام طبقاتی متحجر آن را سخت تکان می دهد. دوم انکه خط و زبان اندیشه را از قید و بند طبقه حاکم و موبدان مرتجع زرتشتی رها می کند. سوم انکه ایرانیان را به چالشی عظیم می خواند و انان را در تنگنا می گذارد تا استعدادهای نهفته خود را شکوفا کنند و پر و بال دهند و به گفته ابن خلدون، بزرگترین سهم را در خلق فرهنگ و تمدن بزرگ اسلامی به دست اورند .

انقلاب عباسیان و ایرانی شدن خلافت اسلامی همراه با رشد شهرها ورونق تجارت و توسعه بازارها سبب برامدن اهل قلم وصاحبان فکر و اندیشه و برخورد عقاید وتساهل فکری وشکوفایی علم و هنر وادب و فلسفه و تاریخ نگاری در قرن سوم وچهارم وپنجم هجری می گردد . یکی از عناصر اصلی این رشد فرهنگی تحول وتکامل زبان دری که زبان علمی و ادبی ودیوانی می شود ، خلق اثار ارزنده فراوان ، مهمترین عنصر فرهنگی ایرانی می گردد در این زمان اساطیر ایرانی و اسلامی درباره مکان وزمان در هم می امیزد .

درتصور جغرافیایی نیز این آمیزش پدید می اید و مفهوم جغرافیایی ایران تا زادگاه اسلام گسترده می شود چنان که فردوسی در اغاز پیدایش ایرانشهر در عهد پادشاهی فریدون قلمرو پادشاهی ایرج را (هم ایران وهم دشت نیزه وران میداند) .

نه تنها درشاهنامه بلکه درکتب تاریخ و جغرافیا نام ایران و ایرانی پا بر جا ماند وهمان تصور جغرافیایی از ایران در میان هفت اقلیم مورد تایید جغرافیایی اسلامی نیز قرار می گیرد واین روایتها به صورت گوناگون تکرار می شود .

در این میان انچه را که نباید از نظر دور داشت رواج مفاهیم اساطیری ایران در فرهنگ عامه  تداوم بسیاری از اعتقادات و اداب و رسوم عهد ساسانی در این دوران و رواج بسیاری از داستانهای شاهنامه در میان عوام است . اما با این که مفهوم ایرانی و احساس ایرانی بودن پا برجا می ماند مفهوم سیاسی ایران، درمعنای سرزمین یکپارچه وحکومت واحد، تنها در دوران صفویه است که دوباره احیا می شود .

8-1 اسلام تشیع در ایران

از زمان حمله اعراب مسلمان به ایران تا سالهای اغازین قرن دهم هجری ، به جزء یک دوره چند ساله، دین و مذهب ایران رسمی ایران سنی بود .

ایرانیان، به دلایل فرهنگی وتاریخی به صلاحیت های خانوادگی و اصالت خانه ای اهمیت می دادند.، در همان صدر اسلام پشتیبان سرسخت خلافت امام علی (ع) شدند و حتی آل عباس نیز با انتساب خود به خاندان پیامبر در بین ایرانیان نفوذ نمودند و از همکاری وهمراهی ابومسلم  خراسانی بهره مند شدند. به هر حال ایرانیان به دلیل ارادت به خاندان پیامبر و دلبستگی به اصالتهای خاندانی که ریشه در گذشته پیش از اسلام انها داشت به مذهب تشیع گرویدند (ثلاثی :268) این تغییر مذهب ایرانیان وگرایش انها  به تشیع عباسی و سپس علوی موجب شد ایرانیان به لحاظ هویتی شخصیتی متمایز از سایر مسلمانان (مثل ترکان واعراب ) پیداکردند . چرا که ایران تنها سرزمین شیعه مذهب دوازده امامی شد .

درمجموع ، چند عامل تاریخی در گرایش ایرانیان به تشیع مهمترین نقش را داشته اند که اهم ان عبارتند از :

1_ نقش سلمان فارسی وخدیفه بن یمان در اسلام گرایی وشیعه گری ایرانیان

2_ امامت حضرت علی (ع) درکوفه و توجه مهر امیز امام علی(ع) به شعیان مدائن ونزدیکی کوفه به ایران .

3_ نهضت امام حسین ونقش افرینی ایرانیان یا موالی در قیام مختار

4_ نهضت فرهنگی امام صادق (ع) وگسترش اندیشه های ایشان در ایران ، به ویژه نهادینه شدن شیعه دوازده امامی

5_ مهاجرت شیعیان به قم در نیمه دوم قرن اول هجری و فعالیت خاندان اشعری .

6_ حرکت امام رضا (ع) از مدینه به خراسان

7_ پراکندگی امام زادگان و شاگردان ائمه اطهار در ایران

8_ علما ایرانی الاصل مانند شیخ صدوق وصاحب ابن عباد وخاندان نوبختی

9_ تشیع پادشاهان ال بویه ، شاه خدابنده و ....

10_ نهایتا ظهور صفویه در قرن 11-12 ه.ق (اشتهاری ، 1377: 376-263)

9-1 اقدامات دولت صفوی وتاثیر ان در هویت مذهبی ایرانیان

درمیان دولت شیعی که همگی در رشد فرهنگ شیعه در ایران موثر بوده اند وشامل دولت شیعی طبرستان ،دولت ال بویه ، ایلخانان مغول به خصوص غازان خان (یا همان سلطان محمد خدابنده ) و امرای سربداران ،نقش دولت صفویه از همه مهمتر است .

شیخ صفی الدین اردبیلی نیای بزرگ صفویان وپیشوای فرقه صفویه در عصر ایلخانی درسال 700 ه.ق در گیلان آذربایجان وترکیه نفوذ داشت (شیرخانی ، 111:1382) و نفوذ او به سرعت به شامات و جبل عامل رسید . در سال 905 ه.ق شاه اسماعیل دوازده ساله، نهضت خود را اغاز و پس از فتح تبریز دولت صفوی را تاسیس کرد .

او مذهب دوازده امامی را مذهب رسمی کشور اعلام کرد و البته مردم نیز مذهب تشیع را به راحتی پذیرفتند  شاه اسماعیل صفوی که در واقع قصد تفکیک هویت از هویت اسلام سنی در عثمانی به عنوان مهمترین رقیب خود را داشت، برای تقویت بنیانهای شیعه علمای دوازده امامی را از شامات، جبل عامل، بحرین وشمال شرقی عربستان  به ایران دعوت کرد که از جمله از مهمترین آنها محقق کرکی بود . با در نظر گرفتن اینکه اکثریت مردم ایران در آغاز قرن نهم هجری سنی مذهب بودند  ( جعفریان ، 1365:81 به نقل از اشپولر :108) ، خاندان صفوی طی 230 سال حکومت خود با طرح هویت شیعی برای ایرانیان توانست ایران را به صورت کشوری با هویت مستقل به وجود اورند ( صفا ، 1376:314 و حسینیان ،1382:167)

تثبیت شیعه در این عصر به خصوص در دوره شاه عباس اول (989تا1038) به اوج رسید و با سقوط صفویه افغانهای سنی برایران حاکم شدند (همان :160) پس از آنها نادر شاه افشار به قدرت رسید که او نیز علی رغم عدم اعتقادات فردی، در پی حفظ شیعه در ایران بود، هرچند اقتدار او در صفویه نبود (همان :162)

2_ عوامل وزمینه های تکوین هویت اسلامی در ایران معاصر

2-1 نهضت های اجتماعی متکی بر دین :

یکی از مهمترین نهضت های اجتماعی متکی بر دین، نهضت تنباکو بوده است که در تعارض هویت دینی (اسلامی) با هویت ضد دینی یا استعمار پدید امد . در این جریان، موضع گیری مرجعیت دینی واستقبال مردم از حکم میرزای شیرازی بیانگر وجود زنده هویت اسلامی درجامعه عهد ناصری است و این هویت در موضوع قرارداد رژی فرصت تبلور یافت تاچهره ای از خود در مقابل هویتهای غیر دینی نشان دهد (منصورنژاد 92:1385) . دومین نهضت مهم که علما و مذهبیون نقش بسیار برجسته ای در کنار روشنفکران وغیر روحانیون داشته اند نهضت مشروطه است که علمایش مثل شیخ فضل اله نوری، بهبهانی و طباطبایی (علیرغم رویکردهای مختلف) دران به طور مستقیم نقش داشته اند و علمای نجف ان راپشتیبانی کردند. ( همان:96 به نقل از کسروی 286:1369) جریان سوم نهضت ملی نفت بود که جوهره اصلی ان نیز دارای مایه های دینی اسلامی بود که ایت اله کاشانی در کنار دکتر محمد مصدق ضمن موضع گیری شفاف بر علیه انگلستان از مفاهیم مذهبی مکرر بهره می گرفت. او به ویژه دغدغه دفاع از هویت دینی و از بین بردن سیطره بیگانگان  و دفاع از حقوق مسلمانان راداشت (همان :105)

 

2-2 نقش افرینی نخبگان وروشنفکران دراحیا هویت دینی

پس از اغاز تعامل وارتباط با فرهنگ غربی، که در دوره قاجار اوج گرفت، در پرسش از هویت ایرانی وعلل عقب

ماندگی ایران، چند پاسخ مهم از روشنفکران مطرح شد که یکی بازگشت به ایران باستان (یا ایران قبل از اسلام ) بود چند پاسخ مهم دیگر برگرفتن فرهنگ غرب وغربی شدن وپاسخ دیگر ، احیا فرهنگ دینی و اسلامی بود ، که این اخری خود متضمن روایتهای مختلفی بود ودر ان چندین مواجه وپاسخ مطرح شد .

واز انجایی که اکثر این بررسی ها وپاسخ ها با نوعی بازگشت به مذهب همراه بود ،موجب شد که ایرانیان به تدریج به کشف ، احیا باز تولید وبازسازی هویت مذهبی خود دست بزنند (پدرام 19:1382)

بنابر این نقش متفکران و روشنفکران رابایستی به عنوان یک متغیر مستقل در احیا هویت اسلامی در شاکله هویت ایرانی دانست .علی اکبر علیخانی طی بررسی خود الگو های هویتی (دینی) که توسط متفکران ایرانی ودر قبال غرب گرای در دروه قاجار مشروطه پدید امده را پنج جریان مهم تقسیم کرده است :

1_ هویت اسلامی در فضای سنتی : که بدون توجه به واقعیت غرب، کماکان بر اسلام به همان سبک وسیاق چند ساله گذشته تاکید می کردند . از جمله این اندیشمندان میرزا قمی ، احمد نراقی ، سید جعفر کشفی ، جعفر کاشف الغطا بودند.

2_هویت اسلامی در فضای مدرن : این دسته از متفکران که تا حدی فضای غرب را درک کرده بودند ، ضمن ستایش پیشرفتهای غرب خواهان حفظ فرهنگ وهویت ایرانی اسلامی شدند که از جمله انان ابوطالب اصفهانی ، عبدالطیف موسوی شوشتری ،اقاحمد کرمانشاهی ، سلطان الواعظین وتا حدودی میرزا صالح شیرازی بودند .این گروه درصدد پیوند بین قدرت وسلطنت بااسلام در جهت توسعه وترقی کشور بودند . همچنین بر ان بودند که ضمن حفظ هویت دینی واصول مذهبی، کشور را از عقب ماندگی نجات دهند .

3_هویت ایرانی در کشاکش اسلام و دموکراسی : پس از ناکامی گروه دوم کسانی سعی بر سازگار کردن اسلام وغرب در زمینه های سیاسی ، حقوقی وفرهنگی نمودند که ازجمله انها یوسف خان مستشار و الدوله ، عبد الرحیم طالب اف میرزا ملکم خان  بودند . اینان بر هماهنگی اسلام ومظاهر غربی پافشاری می کردند ،لکن به دلیل انکه فاقد خاستگاه مذهبی بودند تلاش هایشان سطحی و ناموفق بود .

4_ هویت ملی گرایانه در فضای مدرن : این دسته که نقشی منفی در تکوین هویت دینی داشتند سودای واگذشتن باورها و اعتقادات اسلامی و بازگشت به ایران قبل از اسلام را داشتند . شخصیتهای مهم این جریان میرزا اقاخان کرمانی و فتحعلی اخوند زاده بودند . اینان هرچند خود را دشمن دین نمی دانستند ، اما اموزه های اسلامی را غرق در خرافه و مانع ترقی ایران تلقی می کردند .

5_هویت ایرانی – اسلامی در فضای مدرن : تحت تاثیر فشار غرب ونیز جریان های فکری متعلق به دسته چهارم ، گروه جدیدی که بر حفظ هویت اسلامی از یک سو و پذیرش اندیشه های غربی از سوی دیگر تاکید می کردند ، به استقبال نوگرایی وسازگار کردن مبانی اسلام با ان رفتند وکوشش داشتند ضمن به دست اوردن صنعت وترقیات غرب ،اداب و رسوم انرا جداکنند . این گروه علی رغم دیدگاه های متفاوت شان شامل شخصت هایی مثل سید جمالدین اسد ابادی، اخوند ملا محمد کاظم خراسانی ،شیخ هادی نجم ابادی ، سید محمد طباطبایی ، ابولحسن میرزا شیخ الرئیس ، شیخ فضل الله نوری محمد حسین نائینی بودند که در راس انها سید جمالدین اسد ابادی قرار داشت ودر حوزه سیاسی نیز دیدگاه نائینی فقط عطفی برای بازخوانی وروز امد کردن اندیشه سیاسی شیعه وحفظ هویت اسلامی به شمار می اید (علی اکبر علیخانی ،138:ص 84:75) 

در یک جمع بندی اولیه متوان گفت عکس العمل های روشنفکران و مذهبی و علمای دینی در مقابل مدرنیته غربی رادر سه وجه می توان تقسیم کرد 1- نفی 2- پذیرش و سازگاری با ان 3 – گزینش عناصر مدرن ونقد نسبت به مدرن وسنت (پدرام ،21:1382)

پس از طی این دوران جریان بازگشت واحیا مذهب و هویت دینی در ایران دچار فترت شد که عمدتا بنا به دلایل سیاسی بود و علی رغم منزلت مذهب ، علما دین ، مراجع تقلی وحوزه های علمیه در نزد عموم مردم حفظ و حتی رو به رشد بود، اما به مدت سه دهه تا زمان پهلوی دوم کمتر شخصیت مهم و برجستهد ای ظهور کرد . به طوری که در این مقطع فقط از حضور مرجعیت عالیه شیعه ایت اله اعظمی بروجردی میتوان نام برد که در چارچوب ملاحظات سیاسی زمانه، سعی در حفظ تشکیلات نهادهای مذهبی از طریق ایجاد تعامل ، با دولت وقت داشت . با این وجود وعلی رغم تلا شهای نهاد مرجعیت در این مقطع تاریخی ، کار جدی واساسی از سوی متفکران مذهبی برای تقویت هویت اسلامی به عمل نیامد ، که شاید مهمترین دلیل ان فقط زمینه های سیاسی ونحوه حکومتداری رضا خان بوده است . اما بلا فاصله پس از خلع رضاخان از قدرت ، جامعه ایران شاهد رشد جریانات فکری جدید شد که در صدد احیا هویت دینی بودند . از مهم ترین این جریانات که که نمود ان بعد از شهریور 1320 بوده است . به حرکت فداییان اسلام ونهضت نواب صفوی اشاره کرد . این جریان مذهبی در بعد سیاسی _ اجتماعی اثرات محدودی را به جا گذاشت که علت ان نیز عدم پشتیبانی وحمایت حوزه ها  و مراجع از اقدامات سیاسی _ نظا می انان بود .

علاوه بر این ، ورود ایت اله کاشانی در نهضت ملی شدن صنعت نفت وهمراهی وی با دکتر مصدق و تاکید او بر اسلام ودفاع از هویت مذهبی نقش داشتند . (منصور نژاد ، 104:1387).

نهضت 15 خرداد 42 که در ان هویت دینی - اسلامی و شیعی برجسته بود و نسبت به استثمار داخلی، استعمار : هیونیسم وبهائیت موضع داشت ، نیز نقش مهمی در تقویت هویت مذهبی عموم مردم را داشت . بعد از ان سیر حرکت روشنفکران و عموم مردم به سمت مذهب و هویت دینی تقویت شد وبه سرعت در سال 1357 منجر به پیروزی انقلاب اسلامی گردید .

3-2 ظهور روشنفکران دینی در ایران

عملکرد جریانهای غرب گرا وبه ویژه حکومت پهلوی موجب رشد جریانهای جدید فکری در ایران شد که ضمن نقد مدرنیته غربی به احیا وباز تولید هویت دینی در سطح اندیشگی ونیز در سطح عمومی (اجتماعی) یاری رساندند . اشاره  این نکته در اینجا لازم است که این جریانات فکری جدید تا حدی تحت تاثیر اندیشمندان مدرن اسلامی در کشورهای اسلامی دیگر بوده اند که از جمله مهمترین انها سید جمال الدین اسد ابادی ، سر سید احمد خان هندی ، حسن البنا و ابواعلا مودودی می باشند . (پدرام ، همان 58-51) .

از شخصیتهای اولیه برجسته و موثر در احیا هویت دینی در ایران بایستی به محمد نخشب که نهضت خداپرستان سوسیالیستی به صورت توامان بوده است ، اشاره کرد (پدرام ،همان :64) .

مسعود پدرام مجموعه جریانات فکری مذهبی (در مقطع مورد بررسی در این بخش ) را به چند دسته تقسیم کرده است :

1- معتقدان به اسلام سنتی (مانند جلال ال احمد) که کانون بحث انها غرب زدگی بوده است ونیز که با چالش فلسفی با مدرنیته (مثل فروید وداوری اردکانی )پرداخته اند . اینان بر (دگرگونی) غرب و درهم تنیدگی غرب و مدرنیته تاکید کرده و با بازنمایی سنت مذهبی در مدرنیته پرداخته اند .

2- مدرنیسم اسلامی که در راس ان مهندس مهدی بازرگان قرار دارد ودر پی ارائه الگوی مبتنی بر سازگاری اسلام با نیازهای جهان مدرن بود . وی درعین اینکه صبغه مذهبی داشت ، دارای گرایش های فردگرایی لیبرال هم بود.  (پدرام:122) علاوه بر بازرگان، دکتر عبدالکریم سروش که بر امکان سازش عقلانیت، علم غربی با مذهب و امکان فهم قبض و بسط گونه از شریعت ،تحول بخشیدن به فقه و اجتهاد اشنا کردن اسلام و مقتضیات عصر بر مبنای کلام جدید کثرت گرایی سیاسی در حکومت دینی و حکومت دموکراتیک دینی معتقد می باشد ، نیز بر اهمیت اسلام  در هویت ایرانی تاکید داشت (پورسعید 93:1383)

3- اسلام انتقادی که در ادامه افکار شیخ فضل اله نوری، مطرح شده و فدائیان اسلام در اینجا قرار می گیرد و اوج ان در اندیشه امام خمینی و دکتر شریعتی بوده است. او به دنبال یک برنامه فرهنگی وایدئولوژی برای تقویت هویت اسلامی- ایرانی و بازگشت به خویشتن (مذهبی ) بود (پدرام ف همان ، فصل سوم تا پنجم)

استاد مطهری نیز هویت جمعی را در چهار چوب جامعه و امت اسلامی جستجو می کند . به نظر او دین و مذهب مهم ترین عنصر هویت ایرانی تلقی می شود . رهیافت مطهری برای تبین عنصر دین دو پایه دارد .

از یک سو به تبین دیدگاه اسلام بر اساس مبانی قرانی در پدیده ملت و ملیت می پردازد واز سوی دیگر ، با نگرش تاریخی توجه ایرانیان به اسلام بر اساس مبانی قرانی در پدیده ملت وملیت می پردازد و از سوی دیگر ،با نگرش تاریخی توجه ایرانیان بر اسلام  و نقشی را که اسلام در خود یابی ایرانیان داشته ، برجسته می سازد بنا براین وی برای بررسی ماهیت هویت ایرانی به قرن ها پیش یعنی ورود اسلام به ایران توجه کرده وهویت ملی ایران را در ارتباظ مستقیم با مسلمان شدن ایرانی ها مورد بررسی قرار می دهد (قدرت اله قربانی ،80تا81، 1383)

از پایه اول که بگذریم از نظر مطهری ، ورود اسلام باعث شد تا تشتت عقاید مذهبی در ایران از بین برود و وحدت دینی _ عقیدتی در ایرانیان حاصل اید . در واقع اسلام منشا خدمات مهمی برای ایران شده است : زیرا مسائل جامعه ایران عهد ساسانی که علی رغم سوابق تمدنی بزرگ دچار بحران شده بود را از بین برد وهویت جدیدی را به ارمغان اورد .

به عقیده مطهری، عامل اساسی هویت یابی ایرانیان، گرایش به اسلام و تشیع است که ناشی از خسته شدن مردم از حکومت ساسانیان، عدم کارایی زرتشت و ادیان آن روز وجاذبه های معنوی وعظمت واقعی اسلام بود .

ایران در حقیقت خصوصیات روحی واخلاقی وگم گشته خودرا در اسلام یافت . مردم ایران بیش از هر چیز به روح و معنی اسلام توجه کرده اند وبه همین دلیل بر خاندان رسالت تشیع گردیدند .

این روح واقعی اخلاق و عدالت محوری ایرانیان بوده است (همان : 84) خلاصه کلام انکه شهید مطهری پایه هویت ایرانی در دین می داند که در مقطع قبل و بعد از اسلام نقش موثری در هویت ایرانی داشته است .

نقش امام خمینی در احیا هویت اسلامی

به جرئت می توان گفت مهم ترین نقش در میان نخبگان وروشنفکران مذهبی برای احیا هویت مذهبی در ایران معاصر حضرت امام خمینی (ره) داشته اند . مفهوم هویت فردی در اندیشه امام به (بندگی خدا) مرتبط می شود (محمد علی صالحی 1385:115) . ایشان در سطح جمعی نیز سعی کرده با معرفی اسلام واقعی در قالب اسلام سیاسی، هویت ملی را در ذیل آن تعریف کند ودر سطح عالی تر، ملل مسلمان را حول محور هویت دینی اسلامی وحدت بخشد . امام خمینی تاکید اصلی خود را بر نظریه (بازگشت به خویشتن خویش )گذاشت که منظور از آن اسلام است. او هویت اسلامی را در مقابل ابر قدرت وغرب گذاشته و بر استقلال آن تاکید داشت.

نقش انقلاب اسلامی در هویت اسلامی

در زمان پهلوی به رغم مذهب ستیزی یا غیر مذهبی بودن و تاکید بر هویت ملی هویت اسلامی همچنان جزء لاینفک زندگی مردم بود به نظر هالیدی وقوع انقلاب اسلامی در سال 1357 به دلیل حضور توده های میلیونی در آن، در تمام قرن بیستم منحصر به فرد بوده است . انقلاب اسلامی علاوه بر اینکه خود نشانه ای، از زنده بودن هویت دینی ایرانیان داشت، موجب تقویت وانسجام هویت دینی در ایران شد ، شعارها وتاکتیکهای انتخاب شده در جریان انقلاب ماهیت مذهبی داشت ورهبری و نمادهای انقلابی، نقش مهم تکایا و مساجد وروحانیت همگی حاکی از اهمیت مذهب در انفلاب اسلامی بود (تکلو :475:1384) اساسا ایدئو لوژی ورهبری انقلاب از اسلام الهام گرفته شده بود (ابراهیمیان ،653:1377)

با پیروزی انقلاب اسلامی تغییرات بنیادی در زمینه کنترل نهادهای مذهبی ،قانون خانواده ،مقررات وقوانین رایج در دستگاه قضایی ونظام اموزش به وجود امد (همان :674) و دولتهای پس از انقلاب به سرعت دست به کار بازگرداندن مذهب به صحنه نهادی جامعه شدند پروژه (اسلامی کردن) جامعه نیز تغییرات چشمگیری در ساختار سیاسی ،حقوقی ، فرهنگی وتا حدی اقتصادی به وجود اورد (کاظمی پور 12:1382)

تاثیر سیاستهای فرهنگی جمهوری اسلامی بر تقویت هویت مذهبی در ایران

ماهیت و اساس جمهوری اسلامی ایران  مبتنی بر دین اسلام می باشد و این امر در تمام منابع اصلی ومشروعیت بخش این نظام مشهود است . از جمله اینکه در موارد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بر ان تاکید شده است و بر این اساس ساختار ومحتوای نهادهای مهم وتصمیم گیرنده قدرت سیاسی در ایران از جمله رهبری ف مجلس خبرگان رهبری، شورای نگهبان ، قانون اساسی کاملا ماهیت دینی دارند واین واقعیت یه نوبه خود بر تمامی ساختارهای جزئی تر حقوقی _سیاسی و به طور مشخص دستگاه فرهنگی ،اموزشی ، تبلیغی ورسانه ای تاثیر گذار بوده است.

به طور مستقیم عملکرد نهادهای تربیتی و اموزشی مانند اموزش و پرورش ،صدا وسیما، سازمان تبلیغات اسلامی، دانشگاه ها، وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی در تولید هویت دینی اثر گذار بوده است، به نحوی که هم اکنون دانشجویان یکی از دیندار ترین اقشار جامعه ایران محسوب می شوند .(حاجیانی ،فرهنگ پژوهش ودانشجو 1379) به همین ترتیب گرایش به رفتارها و ارزش های مذهبی در بین دانش اموزان نیزجایگاه برجسته ای  دارد (طالبان:1376)

همچنین مجموعه تحقیقات پیمایشی در زمینه باورها ورفتارهای مذهبی در ایران که تا سالهای اخیر ادامه داشته است، همگی نشان دهنده اهمیت باورها وگرایش های مذهبی در جامعه ایران است.

 (ن،ک به پیمایش باورها وارزش های ایران دفتر طرح های ملی ، باورها ونگرشهای ایرانیان  ، منوچهر محسنی :183و عبد الحمید کاظمی پور ص33)

جهانی شدن وتاثیر ان بر انسجام هویت مذهبی در ایران

بر خلاف تصور اولیه ، فر ایندهای مدرنیته وجهانی شدن در ایران تاثیر جدی، مثبت و فزاینده ای بر دین گرایی و هویت دینی ایرانیان به جا گذاشته است . البته این اندیشه که جهانی شدن و مدرنیته بر گرایش به دین اثر گذاشته و موجب تشدید آن شده، از سوی افراد بسیاری تایید شده است، از جمله اینگلهارت پیتر برنر و اخیرا جاناتان ترنر بر ان تاکید دارند .

 

 

جمع بندی

ورود اسلام به ایران بر تکوین هویت ایرانی اسلامی موثر بوده است . گفتیم هویت ملی جنبه صرفا طبیعی ندارد بلکه در گذر زمان واز طریق مولفه های روایتی ساخته می شود و به صورت خاطره جمعی در امده وسپس تثبیت می شود . با بررسی ماهیت وجوهره هویت دینی در ایران دریافتیم جوهره هویت دینی ایرانیان مشتمل بر عناصر و ویژگی های ذاتی (چون پذیرش وجود خدای یگانه واعتقاد به معاد وادغام دین وسیاست از مبانی اصلی هویت دینی در ایران بازگشت به خویشتن در برخورد با ادیان جدید در فرهنگ ها وتلاش برای تقویت وتوسعه عناصر زندگی دینی خود )می باشد.

تولید انواع تلفیق ها ی رهگشا وسازنده باعث ایجاد ترکیبهای متعددی چون حفظ وگسترش عناصر اخلاقی دین زرتشت در دوران اسلامی _حفظ ائین ها ، جشن ها واعیاد وحفظ اعتقادات دینی ایرانیان به منجی عالم بشریت در ائین زرتشتی وظهور مجدد ان در ائین تشیع شده است  .

پس از ورود اسلام به ایران، هویت دینی ایرانیان خود رادرسازگاری وهمراهی با هویت اسلامی  قرار می دهد و هر چند هویت ملی نیز کماکان در کنار این عنصر سازنده هویتی به حیات خود ادامه می دهد و بر آن تاثیر می گذارد و تاثیر می گیرد .

در این راستا به تدریج ایرانیان به پیوند بین ادب وفرهنگ ایرانی با اسلام و تاثیر از عرفان اسلامی و حضور معماری مذهبی در دوران باستانی در دوره اسلامی تعاملات میان علم و دین و ایجاد نهادهای دینی می پردازند . و سهم خود را در خلق فرهنگ و تمدن بزرگ اسلامی به دست می آورند .

در عصر صفوی نیز اسلام و تشیع مبنای هویت ایرانی قرار گرفت و پایه های تشکیل نخستین دولت متمرکز و مقتدر را پس از نهصد سال فترت و تجزیه سیاسی ایران به وجود اورد . مذهب تشیع که به دست بنیانگذاران صفوی به صورت دین رسمی درامد، نقش بزرگ تاریخی در حفظ هویت ایرانی و همبسته کردن اجزای پراکنده کشور و ایجاد یکپارچگی سیاسی را داشته است . در قرون معاصر نیز به رغم مذهب ستیزی یا غیر مذهبی بودن دولتهای قاجاریه وپهلوی، اسلام همچنان جزء تفکیک ناپذیر هویت ایرانی مانده است . تنها تحول مهم ومرتبط با هویت ملی دوران اخیر و آشنایی و برخوردآن با تمدن و فرهنگ غربی است .

ولی همچنان هویت مذهبی در ایران از مولفه های اصلی هویت ایرانی محسوب می شود .

 

 

 

پی نوشتها

1-ابراهیمیان ،یراوند،ایران بین دو انقلاب ، احمدگل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی ،تهران : نشر نی 1377

2-احمدی ،حمید ، ایران ، هویت،ملیت وقومیت ، موسسه تحقیقات وتوسعه علوم انسانی 1383

3-احمدی،حمید، نقش ایرانیت واسلامیت در هویت ملی ایرانیان در مجموعه مقالات گفتمان ایرانیان

(تهران :انتشارات امور فرهنگی ایرانیان خارج از کشور ،انتشارات کمیل 1379) 57-51

4-احمدی،حمید ،شریعتی وهویت ایرانی روزنامه ایران (18-17اذر 1381)

5-اشتهاردی ،محمد مهدی ،رابطه ایران با اسلام و تشیع ،تهران : برهان ،1377

6- بکائی ، حسین ، ایرانیان وادیان ،اعتماد ملی ، یکشنبه شماره 12،244/9/1385

7- بیات ،کاوه،حق و ناحق مسائل قومی درایران معاصر ،فصلنامه گفتگو ،شماره 43،مهر1384

8-تاریخ ایران کمبریج جلد4 ،265:4:1362

9-ثلاثی2-352 به نقل از ریچارد فراری 57:1375

10-جعفریان ،رسول بررسی تشیع وایران به نقل از اشپولر :108،جهاد دانشگاهی اصفهان ،1365

11-حاجیانی ،ابراهیم ، روابط بین فرهنگی وانسجام ملی ، فصلنامه مطالعلات ملی ،پاییز 82،شماره 12

12-رجایی،فرهنگ ،مشکل هویت ایرانیان امروز ،تهران نشر نی، 1382

13-شریعتی ،علی ،بازشناسی هویت ایران اسلامی ،تهران:دفتر نشر اثار دکتر علی شریعتی 1361

14-شیرخانی ،علی،تشیع وروند گسترش ان در اسلام ،قم:معارف 1382

15- علیخانی ، علی اکبر ،الگوهای هویتی در اندیشه سیاسی  دوره قاجار ، 1385، در منصور نژاد ،محمد

16-قیصری ،نور اله ،قومیت عرب وهویت ملی ،در جمهوری اسلامی ایران ،فصلنامه مطالعات راهبردی

پیش شماره اول ،1374

17- کاظمی پور ، عبد المحمد ، باورها ورفتارهای مذهبی در ایران (79-1353) طرحای ملی وزارت فرهنگ و ارشاد

اسلامی ،1382

18- مطهری ،مرتضی ،جریانات متقابل اسلام و ایران ،قم، صدرا، 1359

19-منصور نژاد محمد ،هویت دینی ونهضت های چهارگانه در تاریخ معاصر ایران ،1385

20-نبئی ،ابولفضل ، تکامل دو فرهنگ شیعی وایرانی در روند تارخ ایرانی، 1384

21-هادوی ،تهرانی ، مهدی،تعقل وحیاتی ثمره تعامل دوفرهنگ شیعی وایرانی ،1384

22-یوسفی ،علی،هویت قومی ورابطه ان باهویت جامعه ای ،دفتر امور اجتماعی وزارت کشور ،1383

 

( برگرفته از وبلاگ جامعه شناسی)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۲/۰۶

نظرات  (۱)

باسلام وخداقوت عالیه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی