گروه های اموزشی متوسطه ی منطقه ی 4

ارائه مطالب آموزشی در وبلاگ گروه های آموزشی

ارائه مطالب آموزشی در وبلاگ گروه های آموزشی

چگونه یک اثر هنری را تجزیه و تحلیل کنیم؟

چهارشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۳، ۰۶:۲۰ ب.ظ

در متن حاضر می‌خواهیم راه‌های ساده‌ی ورود به دنیای تحلیل یک اثر هنری (در اینجا نقاشی)را تجربه کنیم.هدف نهایی پرورش درک و دریافت بصری زیبایی‌شناختی شاهکارهای عالم تصویر است.قطعاً نگاه تیزبین و موشکافانه‌ی هر فردعلاقمند وبا ذوق،در کنار مطالعه‌ی مکتوبات عرصه‌ی هنری، به کشف رازها و پیچیدگی‌های بیشتری منجر خواهد شد که سرآخر لذتی وصف‌ناپذیر را برای وی به ارمغان می‌آورد.
گام اول:از خود بپرسیم: این اثرهنری متعلق به کیست؟کی و کجا خلق شده است؟ پیشینه وتجربه صاحب اثر چیست؟ این اثر چه کارکردی را در بر دارد؟ عکس‌العمل مخاطبین و جامعه در قبال ظهور اثر چگونه بوده است؟ این اثر متعلق به کدام نحله و مکتب هنری است؟
این سوالات منتج به پاسخهایی خواهد شد که مکمل تحلیل اثر و مقوم استدلالهای ما از مضمون و محتوای آن است.
گام دوم:توجه به موضوع اثر. موضوع اثر تمایل جدی هنرمند به امور پیرامونش را افشا می‌کند. چه چیزی در زندگی هنرمند آنقدر مهم است که موضوع نقاشی او را به خود اختصاص داده است؟ تصویر خیابانی آشفته و پر از زباله‌ و سطحی ترک‌خورده، منطقه‌ای فقیرنشین از یک شهر را تداعی‌گر است. تصویر گلدانی در قاب یک پنجره‌ی بسته و چهره‌ی دختری جوان با لباسی فاخر در کنار آن، تنهایی مفرط یک "زیبایی دست‌نخورده‌ای" را القا می‌کند.
گرچه مدافعان سرسخت "فرم)”فرم‌گرایان)،سعی در بی‌تفاوت جلوه دادن خود نسبت به موضوع یک اثرند،اما عمده‌ی مخاطبین علاقمندند تا شاهد موضوعی باشند ازدنیای واقعی با پرداختی هنرمندانه، که خود یاهمنوعانشان در مسیر زندگی خود با آن مواجه و درگیرند.
گام سوم:التفات به فرم و شکل اثر. اجزایی از یک تابلوی نقاشی که با کنار هم قرار گرفتن، روابطی را شکل می‌دهند که فرم آن اثر را می‌سازد. در نتیجه فرم اثر شمال: 1) عناصر بصری و 2) ترکیب‌بندی است.
(1عناصر بصری - خط، رنگ، درجه‌ی تیرگی و روشنایی (تونالیته)، شکل، بافت و فضا همگی عناصر بصری یک اثر هنری را تشکیل می‌دهند.
این عناصر نخستین چیزهایی است که چشم بیننده دریافت می‌کند. به عنوان مثال یک نقاشی با رنگهای ملایم و خطوط منحنی، احساس نرمی و لطافت را به ما منتقل می سازد. خطوط ناهموار، اشکال دندانه‌دار و رنگهای تند اثری تکان‌دهنده را می‌آفریند.
(2ترکیب‌بندی - نوع رابطه‌ی بین عناصر بصری که ذکر شد و نحوه‌ی قرار گرفتن آنها در کنار یکدیگر، ترکیب‌بندی اثر را می‌سازد. نوع این روابط درک ما از اثر هنری را شکل می‌دهد و حتی کیفیت و قدرت تاثیر‌گذاری آن را تعیین می‌کند.
هر چند می‌توان بی‌نهایت رابطه میان عناصر بصری متصور شد، اما سه اصل کلی در درون این روابط حاکم است که یک اثر را حداقل در اندازه‌ی کلاسیک آن، به اثری هنری تبدیل می‌کند. این اصول عبارتند از: هماهنگی، وحدت و تنوع.
وحدت اجزا و عناصر، شکل‌دهنده‌ی اثر هنری از لحاظ محل قرار گرفتن، اندازه‌ها، تناسبات، کیفیات و جهت عناصر است.
هماهنگی همان وجود نظم و ترتیبی است میان اجزا، تا بیانی روشن و گویا را القا کند.
تنوع نیز در چند وجهی بودن اثر نمایان خواهد شد که با تحرک و پویایی، جذابیت عاطفی و بصری تولید می‌کند.

توصیف اثر:این نقاشی اعدام عده‌ای از شهروندان اسپانیایی توسط سربازان فرانسوی را به نشان می‌دهد. 8 نفر اعدامی به همراه سربازانی که چهرهایشان به سمتی خلاف نگاه بیننده چرحیده و در حال شلیک از فاصله‌ای نزدیک هستند. هیکل مردی حدوداً 30 ساله با بازوانی افراشته در مرکز تصویر است. او روی زانوان خود ایستاده. اگر از نزدیک به کف دستهای او نگاه کنیم سوراخ میخهایی را در آن مشاهده خواهیم کرد. اندام او توسط 7 مرد دیگر دوره شده. در این نقاشی انواع گوناگونی از احساسات افراد ترسیم شده است. عده‌ای از مردان چشمانشان را پوشانده‌اند، فرد دیگری در حال عبادت است و گوشهایش را با دستان خود پوشانده است. راهب در حال عبادت در کنار شخصیت مرکزی تابلو زانو زده است. در مقابل گروه تلی از جنازه‌ی سایر کشته‌شدگان دیده می‌شود. سه مردی که خون جاری از بدنهاشان کف زمین را در مرکز نقاشی پوشانده است. فانوس روشنی در مقابل پای سربازان است، که نشان می‌دهد حادثه در خارج از شهر در حال وقوع است. تصویر کلیسای مرکزی در دوردست خودنمایی می‌کند. همه مردان پشت به صخره‌ی بزرگی داده‌اند که باز نشانگر فضای بیرون شهر است.
همانگونه که دیدیم در تفسیر فوق و گام اول چیزی از معنای مورد نظر نقاش و یا عکس‌العمل ما در برابر اثر، به میان نیامد و تنها به شرح واقعه بسنده شد.

تحلیل فرم اثر)تشریح عناصر بصری همانند:خط، بافت، فضا، رنگ و شکل :  (فضای کلی اثر غم‌انگیز و تاریک است. رنگهای منتخب هنرمند مایه‌هایی شبه زمینی دارد و تضاد رنگی قدرتمندی از تاریکی و روشنایی را نمایان می‌سازد. این تکنیک نورپردازی دراماتیک و یا سیاه قلم می‌تواند در اندام آن مرد جوان با دستانی افراشته به ظهور برسد. خطوط متمرکز سلاحها چشم بیننده را به نقطه مرکزی اثر معطوف ساخته است. بازوان مرد شکلی زاویه‌داری همانند عدد 7 را ایجاد کرده است. بر چنین خطوطی با خطهای یقه‌ی پیراهن او تکرار و تاکید شده است. این حالت توسط فانوس روشن نیز ایجاد و تصریح می‌شود. اینگونه است که با خط می‌توان به آزادگی و شرافت مردان صحنه در برابر درشتی و زمختی سایه‌های سربازان فرانسوی پی برد.شکل اندام سربازان فرانسوی برجسته می‌نماید. آنها جهتشان را از نگاه بیننده چرخانده اند و ما نمی‌دانیم که چهرهاشان چه شکلی است. پس بیننده قادر نیست با آنها ارتباط برقرار کند. در مقابل می‌توانیم چهره‌ی ترسیده، دردآلود، مقاوم و با ایمان اهالی اسپانیا را ببینیم. بافت چهره‌‌ی اسپانیای‌ها نرمتر به نظر می‌رسد. هنرمند با ضربات سست و کند قلم، چنین بافتی را آفریده است. همانند این تضاد را می‌توان در سطوح روشن‌تر چهره‌ی آنها به نسبت سربازان مشاهده کرد. تضاد نور و تاریکی خطوط سطح زمین، دو گروه را ازهم جدا می‌سازد.درضمن به دام افتادگی اسپانیایی‌ها با خطوط رسم شده بر روی صخره پشت سرشان به خوبی نمایان شده است.

تفسیر و تحلیلمفهوم غالب اثر چیست؟ منطقی است اگربپذیریم که هر فردی تحلیل‌های متفاوتی برای خود داشته باشد. لذا نمی‌توان تحلیلی را از سوی مخاطبین نادرست و اشتباه دانست.وقتی به این تابلو بدون اطلاع از پیشینه‌ی آن نگاه می‌کنیم، در ما احساس همدلی با مردم اسپانیا شکل می‌گیرد. شخصیت حاضر در مرکز اثر همانند تندیس مسیح ظاهر می‌‌شود. کشورهای اسپانیا و فرانسه هر دو پیرو مذهب کاتولیک هستند، پس یکی بر دیگری برتری ندارد. اما این مرد در این صحنه‌ باشکوه‌تر از زندگی واقعی نمایان شده است. زیرا مثل یک برج بلند در وسط صحنه متظاهر است. انعکاس نور ملایم در پشت سرش احساسی معنوی را پدیدار می‌کند. هر چند او با چنین هیبتی در حال پرسش از سربازان است که "چرا به من شلیک می‌کنید؟"،اما ایستادگی اودر کنار هموطنانش نمادی است ازرشادت، ایمان و فقدان درک از سبوعیت وخشونت  جنگ.عنصر زمان در این نقاشی بسیار جالب توجه است."گویا" زمان حالی را نمایش می‌دهد که آغاز شلیک سلاح‌هاست،گذشته‌ای با مردان غرق درخون و آینده‌ای از مردان کشته‌شده با شلیک گلوله‌ها :"نقاشی بی‌زمان". این تابلو ستایشگر مردمانی است که برای اعتقاداتشان ایستادگی می‌کنند، علیرغم آنکه مهاجمین درصدد نابودیشان هستند.همچنین نشان از ارزشی است که بهای آن قربانی شدن در برابر متجاوزین است. "گویا" نشان می‌دهد که متجاوزین همانند عروسک‌های بی‌عاطفه‌ای در تلاش برای غلبه بر مردم و ذلیل کردن آنها هستند.  تابلوی نقاشی: "سوم مه 1808" (The Third of May) اثر هنرمند اسپانیایی "فرانسیسکو گویا" (Francisco Goya) (1828-1746)

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۱/۰۸

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی